مشروح مباحث حجت الاسلام سیدسجاد ایزدهی در نشست اول به شرح ذیل می باشد:
ابتدا باید چهار واژه توضیح داده شود: نظام، نظام فقه، فقه نظام و فقه سیاسی در نظام. بحث ما در زمان اقتدار فقه است و بررسی تاریخی آن باید با در نظر گرفتن آن باشد.
نکته اول: فقه گاه به دنبال پاسخ دادن به نیازهای زندگی مومنانه افراد است و گاه از سطح زندگی مومنانه افراد بالاتر میرود و میخواهد زندگی اجتماعی، سیاسی و حکومتی مردم را اداره کند. صورت مسئله ما در فقه نظام اینجاست. در دوران حاضر ما با یک نظام مواجهیم که در گذشته اینگونه نبوده. با توجه به خاتمیت، شمولیت، همه زمانی، همه مکانی و همه افرادی فقه باید در حال حاظر هم نیازهای نظام را پاسخگو باشد. این پاسخگویی مقید هم نیست. فقه از قرن چهارم تا کنون دچار تحولات زیادی شده و در دوران کنونی صورت مسئله این است که یک فقیه در منصب است و میخواهد یک نظام را در همه شئونش اداره کند. اعم از مومنان و غیر آن؛ لذا باید بتواند پاسخی برای این مسئله تدارک کند.
نکته دوم: نظام چیست؟ برای مثال تسبیح مجموعهای از اجزاء دارد که با یک نخ اتصال به هم پیوسته شده و منظم و غرضمند است و اگر اینگونه نباشد به کار نمیآید. تسبیح در واقع مجموعه اجزاء به سمت یک غایت بیرونی و دارای یک انسجام درونی و یک شکل و ساختار مشخص است که بر اساس یک عقلانیت مشخص میتوان از آن استفاده کرد و به کار گرفت. به عبارت دیگر حلقه مفقوده ما در بحث فقه نظام کارآمدی است. اگر نظام کارآمد نباشد و لو حجت باشد به کار نمیآید. لذا منظور از نظام یک موجود زنده، فقال، پویا، هدفمند، منسجم و عقلانی است.
در این مسئله گاه نظام خرد و گاه یک نظام کلان داریم که جمع خردهنظامهاست. ما در جامعهای قرار داریم که خرده نظامهای فرهنگ، سیاست، امنیت و … دارای منطق پیشینی و غایت پسینی دور هم جمع شده و دارای کارامدی مورد انتظار است. آیا فقه میتواند با این امر و نظام کاری نداشته باشد و در نسبت با این مسئله ساکت باشد؟ منطق جامعیت و خاتمیت دین میگوید باید برای آن پاسخ درخور داشته باشد.
محقق نائینی که نظریه سلطنت مشروطه را طرح کرد این کار را متناسب با زمان خود انجام داد. لذا آن رویکردها در زمان حاضر قابل پیادهسازی نیست زیرا نظامی وجود نداشت که بخواهیم از آن برای وضعیت کنونی استفاده کنیم.
امروز
در جمهوری اسلامی نظام هست، فقه هست، اما این فقه تبدیل به فقه نظام
نشده است.
وقتی از فقه نظام صحبت میکنیم منظور این است که نخ تسبیح فقه نظام، اداره همه
کشور به سمت صلاح و غایات دین است. [به دیگر سخن آنچه باعث انسجام اجزاء مختلف فقه
نظام می شود لزوم ارائه فقهی است که منجر به اداره کارآمد جامعه در مقام عمل شود.]
فقه حکومتی حدود بیست سال است ادبیاتش موجود است. اما رهبری اخیراً فرمودهاند: که
ما به فقه نظام نیاز داریم یعنی اگر فقه حکومتی در قالب فقه نظام شکل نگیرد فایدهای
ندارد.
ما
دو تعبیر داریم فقه نظام و نظام فقه: اگر فقه مبتنی بر یک سری اجزاء
نامرتبط باشد نمیتواند کارآمد باشد. برای مثال بلوغ دختران در عرصه سیاسی و شرعی
و حقوقی بدون یک منطق کلی متفاوت است در حالی که این حوزهها با هم در ارتباط است
و لازم است همه اینها بصورت نظام دیده شود.
اگر نخ تسبیح در زمان گذشته فرد و احوالات مومنانه مکلفین بود الان بالاتر آمدهایم
و در موقع بسط ید فقیه قرار داریم و باید نظام زندگی مردم برای رسیدن به سعادت را
اداره کنیم.
ما از این هم جلوتر میرویم و میگوییم میخواهیم تمدن ایجاد کنیم. این امر زمانی ممکن است که فقه نظام بتواند آیندهنگری داشته باشد بتواند هدف، غایت، سبک زندگی و … ایجاد کند. امروزه در فضای جامعه خودمان مظاهر تمدن غرب را داریم و با فقهمان تنها آنرا کمی تغییر میدهیم. بانک، بورس، بیمه، تغییر جنسیت و … . ما همه اینها را داریم؛ اما آنها را در نسبت با شرائط خودمان بازخوانی نکردهایم. باید از تجربه بشری که در غرب وجود دارد استفاده کنیم اما آیا ذاتش برای خودمان است؟
همه این موارد در زمان مرحوم نائینی بود و الان هم آن عناصر وجود دارد، اما غایت و کارکرد آن متفاوت است. همین عناصر ممکن است بیست سال بعد برای ایجاد یک جامعه مهدوی مورد استفاده قرار گیرد. ما به این عناصر نگاه یکپارچه نداشتیم و بدون در نظر گرفتن ارتباط بین آنها نمیتوان کشور را اداره کرد.
نمیتوان تناسب بین مبانی فقه مثل کلام و اخلاق و فلسفه نداشته باشیم و بعد به دنبال فقه نظام باشیم. نمیتوان از نظام صحبت کرد اما علومی که این نظام مبتنی بر آن است نظام نباشد. امام فیلسوف بود فقیه، اخلاقی و … بود و این جامعیت در شکلگیری رویکرد وی برای نوع حکومت موثر بود. لذا باید مجموعه علوم اسلامی را در کنار فقه با هم لحاظ کنیم و در داخل فقه به عنوان دانش مربوط به یک کل، و بابهای آن به عنوان اجزاء یک کل همه در کنار هم مبتنی بر نخ تسبیح نظام برای اداره یک جامعه در نظر گرفته شوند. اگر اینگونه نباشد و علوم با یکدیگر سنخیت نداشته باشد فقه نظام محقق نمیشود.
منظور از فقه نظام سیاسی، بخشی از فقه است که متصدی امور سیاسی حکومت میباشد. طبیعتاً به مثابه یک خرده نظام باید بتواند تمام اجزائش را هدفمند و منسجم کرده و بر اساس یک منطق و سند پیشینی آنها را تنظیم کند. در مرحله بعد باید با سایر علوم و دانشها خود را منطبق سازد تا امکان اداره نظام مبتنی بر حجت و بر اساس عقلانیت و کارآمدی داشته باشد. لذا ممکن است حجت باشد اما کارآمدی نداشته باشد. در این صورت پس از مدتی از آن اعراض شده و حرکت به سمت سکولاریزم رخ خواهد داد. لذا حجیت و کارآمدی هر دو برای فقه نظام لازم است. فقه نظام برای فقه حکومتی و آن نیز برای اداره همه جانبه یک جامعه در جهت سعادت حداکثری باید محقق شود.