مشروح مباحث استاد عبدالمجید مقامی در نشست اول به شرح ذیل میباشد:
لازم است که مقدمه مباحث فقه نظام، تبیین پیشینه تاریخی آن و پیشینه تاریخی فقه حکومتی باشد. میتوان فقه حکومتی و فقه نظام را ضمن بازخوانی تلاشهای علما در چهار دوره بررسی کرد: شیخ مفید در عصر عباسی، محقق کرکی در صفویه، میرزای نایینی در مشروطه و امامین انقلاب اسلامی در دوره حاضر
شیخ مفید در عصر عباسی:
شیخ مفید در شرایط ویژه تاریخی قرار داشت. در کتابهای او فتاوای نابی را درباره فقه حکومتی پیدا میکنیم. وی برای اولین بار مسئله پذیرش ولایت حاکم جور را وارد فقه میکند که شیخ انصاری در مکاسب به این مسئله میپردازد.
شیخ مفید در المقنعه میفرماید: فقیه اگر از جانب سلطان جور نصب شود گاه بر او واجب است که آنرا بپذیرد. در اوائل المقالات به شرایط فقیه برای پذیرفتن ولایت میپردازد و میگوید در صورت داشتن این شرایط او منصوب از جانب امام زمان(عج) میباشد.
شرایط مطرح شده توسط ایشان برای پذیرفتن ولایت عبارت است از:
- فقیه یا لااقل آشنا با فقه باشد
- باعث حمایت از مردم شود
- باعث ظلم بر مردم نشود
- خود به گناه نیفتد
- توانایی مدیریت داشته باشد
اگر این شریط را نداشت و حکم سلطان را پذیرفت گناه کرده و منصوب از جانب حضرت نمیباشد.
میتوان این روش شیخ مفید در برقرار کردن رابطه بین جامعه شیعی و حکوت جور را در تنبیه الامه مرحوم نائینی نیز ببینیم.
ایشان در باب پذیرش ولایت از جانب سلاطین جور بر شایسته سالاری تاکید دارد که میتوان از این مسئله برای اثبات فنون مدیریت برای ولی فقیه بصورت ذاتی یا اکتسابی استفاده کرد.
از همین فتاوا میتوان برای تشکیل تمدن نوین اسلامی استفاده کرد. آیا باید به کشور ایران بسنده کرد و یا اینکه اتحادیه ملل مسلمان باید به عنوان تمدن اسلامی در نظر گرفته شود؟
فقهای دیگر مثل سید مرتضی، شیخ طوسی، محقق حلی و شهیدین و … فروعات متعددی را با توجه به مقتصیات زمان و شرایط حکومت که در زمان ایشان وجود داشته درکتب خویش استخراج کردند.
محقق کرکی در زمان صفویه :
صفویه مذهب رسمی را تشیع اعلام کرد. از آنجا که امکان تولید قانون را نداشتند و از طرفی سابقه تقنین در این ابعاد هم وجود نداشت دچار خلا تولید قانون بودند و مشکلات حکومتی و حکمرانی را پاسخگو نبودند.
دولت صفویه شصت نفر از فقها مثل مرحوم کرکی، شاگردان شهیدین و شیخ بهایی و پدر وی را از لبنان به ایران دعوت کرد.
شاه طهماسب، محقق کرکی را نائب امام زمان و خود را نائب وی معرفی کرد و اختیارات و موقعیت زیادی را به او داد. محقق کرکی اختیارات تامی به تمام کارگزاران صفویه داد. نامههای شاه طهماسب در مقام محقق کرکی و تبعیت از ایشان موجود است. او از این موقعیت استفاده کرد و بخشنامههایی را برای تمام کارگزاران در تمام ردهها نوشت که باید اولاً فقه و ثانیاً عدالت را پیاده کنید. وی این نامهها را به سراسر کشور فرستاد و شاگردان خود را به عنوان نماینده در کنار کارگزاران به عنوان ناظر و آموزش مردم گسیل میداد. این نمایندگان به مردم حقوقشان را آموزش میدادند تا اگر به ایشان ظلمی شد بتوانند حق خود را استیفا کنند.
کارگزاران چالشهایی که در مسائل فقهی بوجود میآمد را به مرحوم کرکی ارسال میکردند و ایشان هم فتاوای جدید را استخراج میکرد.