گزارش علمی نشست اول گروه حکمرانی تعلیم و تربیت

اولین نشست کارگروه حکمرانی آموزش و تربیت اندیشکده مناط با حضور اساتید محترم کارگروه و ارائه حجت­الاسلام مصطفی فیض عضو شورای عالی آموزش و پرورش با موضوع بررسی چالش­های فقهی حکمرانی نظام تعلیم و تربیت برگزار شد. در این نشست حجت­الاسلام فیض مباحث خود را در رابطه با این موضوع مطرح کرد.  

استاد فیض با تبیین معانی نظام مباحث خود را آغاز کردند به این صورت که می‌توان برای نظام دو معنا در نظر گرفت:

 نظام علمی و نظام عینی، که نظام علمی عبارت است از مجموعه مفاهیم و گزاره­های پایه­ای که به صورت کاملا متشابک و متماثل‌الاجزاء و منسجم با روش و موضع واحد، یک غایت واحد را دنبال می‌کنند که این سطح از نظام یک حوزه معرفتی و دانشی را شکل می‌دهد؛ و نظام عینی مجموعه­ای است که برای تحقق و تجسد آن نظام علمی در عالم عین و بیرون در قالب اجزاء و عناصر منسجم که تحت عنوان نظام اجرایی عملیاتی مدیریتی قرار دارد به یک نهاد و ساختار تبدیل می‌شود.

عضو شورای عالی آموزش و پرورش به تناظر بحث نظام علمی و عینی افزود:

 نظام تربیتی هم به تناظر با نظام علمی عینی گاهی به معنای علم تربیتی است که همان فعالیت­ها و کنش­های دانشوران تربیتی است و یک وقت به معنای نهاد تربیت است. اگر بنا باشد از جایگاه و پایگاه فقه خدماتی به نظام تربیت ارائه شود، در موقف اول باید از قبیل فرانظریه­ها، مبادی و مبانی دانش تربیت اسلامی و در حدود همین نظام علمی تعریف شود و در موقف بعدی در ساحت نظریه عام تربیت که با اصطلاح «فلسفه تعلیم و تربیت» متداول شده جایگاه خود را پیدا کند.

استاد حوزه و دانشگاه در این نشست با اشاره به تربیت موقعیتی و نهادی، نحوه تشکیل مسائل تربیتی در آموزش و پرورش را اینگونه بیان کرد که:

برنامه­‌ها و خرده نظریات تربیتی در آموزش و پرورش از ضرب ساحت­های مختلف تربیتی دانش‌آموزان به دست می‌آید به نحوی که در فضا­های مختلف تربیتی مثل مدرسه، مسجد و مجموعه­‌های مختلف تربیتی اقتضائات متفاوتی پدید می‌آید که کلیات و شخصیات تربیتی را شکل می‌دهد؛ و از ضرب این اقتضائات و شرایط مختلف در هم برنامه‌­ها و خرده نظریات تربیتی به دست می آید. اجتهاد موضوعی در این زمینه­‌ها بسیار لازم و جدی است و نبود آن به طور ملموس احساس می‌شود.

حجت­الاسلام فیض درباره تحقق علم دینی در آموزش و پرورش بیان داشت:

مباحث مهمی در حوزه تحقق علم دینی، اعم از انسانی اسلامی و اسلامی مطرح است که در حوزه چیستی و هستی این علم، موضوعات و نظام مسائل فراوانی وجود دارد که باید در چنین نشست­‌هایی مطرح و مباحثه شود.

وی افزود:

در بحث جمع ادله اگر منابع استنباط احکام را به صورت طولی در نظر بگیریم، باید جایگاه هر یک از منابع مشخص شود به این صورت که مبانی نظام تربیت اسلامی یک وقت از سنخ فلسفه است مثل مبانی هستی­شناختی، انسان­شناختی، ارزش­شناختی و معرفت­شناختی؛ و یک وقت مبانی کلامی و الهیاتی است مثل خداشناختی و فرجام‌شناختی؛ که باید دید در جمع بین ادله جایگاه هر منبعی کجاست.

استاد فیض اضافه کرد:

اینجا زایشگاه جدی مسائل فراوان و حساس آموزش و پرورش است مثلا باید دید در تعارض بین یک دلیل نقلی با ادله‌ی عقلی و تجربی، حکومت یا ورود با کدام دلیل است. بخش عمده­ای از مسائل علمی فقهی در اینجا به طور جدی نمایان می‌شود.

عضو شورای عالی آموزش و پرورش با ذکر چند سوال به عنوان نمونه، گستره‌ی سوالات در حوزه آموزش و پرورش را بیان کرد:

در فقه تعلیم و تربیت مسائل جدی­ای مطرح است از قبیل اینکه سن واجب‌التعلیمی چه سنی است؟ یا القاء معارف دینی قبل از اینکه مبانی معرفتی و شناختی کودک به طور صحیح و مناسب شکل نگرفته، آیا تضییع حقوق کودک است یا خیر؟ یا اینکه آیا ممکن است تدریج و تدرّج را در فضای تربیتی وارد کرد به این صورت که به ندرت مسائل دینی القاء بشود و اگر ممکن است، حدود و صغور آن تا کجاست؟ آیا برای یک مربی مشغول در میدان تعلیم و تربیت جایز است به یک متربی که درگیر اختلال جنسی­ای است، چنین تدریج و تدرّجی را تجویز کند؟ به این صورت که یک فعل حرام را کمتر مرتکب شود و به ندرت ترک کند؟ و یا اینکه آیا می‌توانیم بگوییم این نکات در کفر اعتقادی و کفر عملی قابل تفصیل است؟

استاد فیض اضافه کرد:

اینجا زایشگاه جدی مسائل فراوان و حساس آموزش و پرورش است مثلا باید دید در تعارض بین یک دلیل نقلی با ادله‌ی عقلی و تجربی، حکومت یا ورود با کدام دلیل است. بخش عمده­ای از مسائل علمی فقهی در اینجا به طور جدی نمایان می‌شود.

عضو شورای عالی آموزش و پرورش با ذکر چند سوال به عنوان نمونه، گستره‌ی سوالات در حوزه آموزش و پرورش را بیان کرد:

در فقه تعلیم و تربیت مسائل جدی­ای مطرح است از قبیل اینکه سن واجب‌التعلیمی چه سنی است؟ یا القاء معارف دینی قبل از اینکه مبانی معرفتی و شناختی کودک به طور صحیح و مناسب شکل نگرفته، آیا تضییع حقوق کودک است یا خیر؟ یا اینکه آیا ممکن است تدریج و تدرّج را در فضای تربیتی وارد کرد به این صورت که به ندرت مسائل دینی القاء بشود و اگر ممکن است، حدود و صغور آن تا کجاست؟ آیا برای یک مربی مشغول در میدان تعلیم و تربیت جایز است به یک متربی که درگیر اختلال جنسی­ای است، چنین تدریج و تدرّجی را تجویز کند؟ به این صورت که یک فعل حرام را کمتر مرتکب شود و به ندرت ترک کند؟ و یا اینکه آیا می‌توانیم بگوییم این نکات در کفر اعتقادی و کفر عملی قابل تفصیل است؟

عضو شورای عالی آموزش و پرورش در رابطه با عدالت آموزشی بیان داشت:

عدالت آموزشی هم یکی از بخش­های مهم همین نهاد آموزش و پرورش است که بسیار قابل بررسی است که باید روی مسائل مختلف آن به صورت فرع فقهی گفتگو کرد. یکی از فروعات آن بحث اخذ اجرت است و به طور خاص اخذ اجرت برای تعلیم قرآن.

در عدالت آموزشی دو دالّ مرکزی وجود دارد: دالّ مرکزی آزادی و دالّ مرکزی عدالت. آنکه می‌گوید آزادی، روی حقوق تربیتی تأکید دارد. خرید و فروش خدمات آموزشی در این فضا مطرح است. با این رویکرد معلّم مهارت و دانش خود را می‌فروشد. فضای بازار و خرید و فروش در فضای آموزش و پرورش پیش می‌آید. مثلا این سؤال مطرح است که آیا مجاز هستیم برای قشر موسوم به تیزهوشان بهترین معلم­ها و بهترین امکانات را در اختیار بگذاریم؟ آیا این منافی با عدالت نیست؟

وی در همین رابطه به تبعیض در مدارس غیردولتی، اختلاف محتوای آموزشی در موقعیت­های جغرافیایی مختلف اشاره کرد و گفت:

اختلاف بین مدارس دولتی و غیردولتی امروز به صورت فاحشی دیده می­شود و فضای رقابتی و پیشرفت تحصیلی در مدارس غیر دولتی فراوان است ولی در مدارس دولتی به صورت راکد و ثابت وجود دارد. اختلافات آموزشی و محتوایی در موقعیت­های مختلف وجود دارد. اما در دالّ مرکزی عدالت بر خلاف دالّ مرکزی آزادی، عدالت را با تعاریف مختلف و تلقّی­های متفاوت تعریف می‌کنند که در همینجا مسائل بنیادین و حتی جزئی مطرح می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید