این نوشتار حاصل گفتگویی کوتاه با حضرت استاد فربهی است که نکاتی را به عنوان درآمد بر موضوع مسئولیت کیفری نیابتی مطرح فرمودهاند. این موضوع بنا بود در جلسات بعدی به طور مشروح بررسی شود که به دلیل موانعی که از شیوع کرونا پیش آمد متاسفانه امکانپذیر نشد. ضمن تشکر از حضرت استاد بابت فرصتی که اختصاص دادند امیدواریم ادامه مطلب را در آینده نزدیک از محضر ایشان استفاده کنیم.
استبداد روشنفکری!
تلقی جریــان روشنفکری از امورحقوقی اسلام به نحویست که هرگاه قصاص درجهت دموکراسی و آرمانهای این دسته نباشد؛ مانند حکم قصاص علیه کسانی که در جریان اعتراضات مردمی مرتکب قتل میشوند؛ این جریان با آن مخالفت میکند و آن را با عنوان استبداد دینی تخطئه میکند، اما در مواردی که قصاص به جهات فقهی منتفی باشد ولی با آزادیهای سیاسی و اجتماعی مورد نظر این دسته همخوان باشد؛ به حکم شرعی اعتراض میکنند و خواستار قصاص می-شوند. این جریان مدعی است حکومت به واسطه ابزارهای حقوقی به دنبال ایجاد استبداد دینی است حال آنکه این رفتارهای دوگانه است که استبداد و جمود فکر را به دنبال خواهد داشت.
بازتعریف مسئله
میتوان مسئله دخالت اسباب و تاثیرات غیر قابل انکار آنها در قتل فجیع دختر تالشی را با عنوان مسئولیت کیفری نیابتی بازتعریف کرد. دراین بازتعریف به سراغ اسبابی رفته میشود که اغلب گرچه نحو غیرمستقیم اما دخالت های ریشه ای و عمیق در نتیجه افعال دارند و نتیجه فعالیت آنها به مجرمیت، بزهکاری و اعدام منتهی میشود. مثلا اعلامیهی جهانی حقوق بشر که ارتباط زن و مرد بالغ را خارج از چارچوب خانواده مجاز میشمرد مسئول پیامدهای حقوقی جرایم و جنایت ناشی از ارتباطات اینچنینی است. اگر فرزند غیرمشروعی درنتیجه اتکای به این قانون متولد شود، زمینه بزهکار شدن فرزند متوجه به این قانون خواهد بود. مسئولیت پیامدهای سوء این قانون با کیست؟ چه کسی پاسخگوی این شرایط خواهد بود؟
به عنوان مثال دیگر می توان به رسانههایی اشاره کرد که با شکستن ولایت و اعتبار والدین به دنبال آزادی روابط نامتعارف در نسل جوان هستند. مسئولیت کیفری این رسانهها و جرمشان را چگونه باید تعریف کرد؟ این رسانهها برای افراد، شخصیتسازی میکنند و مثلا تلقی از دختر مطلوب را در جامعه در قالب یک مانکن شکل میدهند. همین مسئله به بروز آمارهایی مبنی برعادی بودن تجربههای جنسی متعدد برای دختران، قبل از 13 سالگی منجر میشود. اما زمانیکه از این زنان در زمان فرسودگی و از کارافتادگی تحقیق به عمل میآید؛ معتقدند که مردان از وضعیت آنان منتفع شدند و مردان مصرف کننده این شرایط و امور بودند و زنان و دختران صرفا یک ابزار لذتجویی برای مردان بودند.
درمقابل این نابسامانی دروضع قوانین، فرهنگ اسلام میگوید زن ستون فقرات محبت و مهربانی در خانواده است. خانواده، هستهی اصلی شکل دهندهی جامعه است. وظیفه مرد تامین خانواده و وظیفه زن ایجاد فضای مهر، تالیف و تربیت است.
اگر دختر بر اساس این الگو تربیت شود، میتواند در آینده نقش ارزشی خود را ایفا میکند. حال رسانههایی که فرایند تربیت را از این مسیر منحرف میکنند جرمشان چقدر است؟