یکی از مهمترین گلوگاههایی که حضور فقه را در تصمیمگیریهای حاکمیتی ضرورت میبخشد تزاحماتی است که در اداره امور کشور رخ میدهد. کوچک یا بزرگ مقیاس بودن موضوعات؛ احتمال بالای وقوع و یا احتمال پایین؛ وجود شرایط اضطرار یا عادی؛ دفع مضرت یا جلب منفعت؛ خطر جانی، عرضی و اقتصادی برای مردم؛ تهدید کیان اسلام و ایجاد اختلال در نظام؛ و بسیاری مولفههای دیگر در هر کدام از طرفین تزاحمات، صورتبندیهای فقهی متفاوتی را رقم میزنند که برای هر یک مجموعه خاصی از قواعد فقهی مجرا پیدا میکند. استاد قاسم عارف در گفتار پژوهشی خود به بررسی تزاحمات مطرح در موضوع خرید واکسن کرونا میپردازند. ایشان بعد از تبیین مبانی این مسئله و طرح اشاراتی در موضوعشناسی، به صورتهای تزاحمی مهمی که در خرید واکسن ممکن است بین سلامت عمومی جامعه و پیامدهای اقتصادی کلان برای کشور حادث شود میپردازند. این استاد گرامی همیچنین جایگاه نظرات کارشناسی در موضوعشناسی و حکمشناسی را تبیین میکنند و در پایان نظریه خود را در دو حالت ترجیح یک طرف تزاحم و در حالت تساوی طرفین مطرح میکنند.
اگر خرید واکسن خارجی از یک سو موجب سلامت جامعه، ولی از سوی دیگر، موجب تضعیف تولید واکسن ملی بشود، آیا تقویت تولید ملی مقدم است و یا حفظ سلامت جامعه به واسطه خرید واکسن خارجی؟
پیش از پرداختن به پاسخ این پرسش، لازم است آنچه در این مبحث دخیل است معین گردیده، سپس به موضوعشناسی مسئله و طرح نظریه پرداخته شود و در گام آخر نظریه را مستدل ساخته و حکم نهایی آن را از فقه استنباط کنیم.
تبیین ضرورت مسئله
پنج مقدمه برای تبیین ضرورت این بحث وجود دارد. این مقدمات، ترتبی هستند، یعنی هر مقدمهای زمینه برای مقدمه بعدی است؛
مقدمه اول: فقه تئوری اداره جامعه است نه مجرد علمی که به بیان احکام حلال و حرام مسائلی محدود بپردازد و کاری به اداره جامعه نداشته باشد.
مقدمه دوم: برای اداره جامعه، پاسخ به سؤالات مهمی که در آن رخ میدهد، ضرورت دارد و اداره یک جامعه بدون ارایه پاسخ دقیقی و درست به سوالات بنیادین و مهم آن، معنا ندارد.
مقدمه سوم: یکی از مسائل مهم و مبتلا به در جامعه اسلامی، چگونگی مواجهه با بیماریهای همهگیر است. زیرا بیماریهای همهگیر ممکن است سلامت آحاد مردم را در معرض خطر قرار بدهد.
مقدمه چهارم: مواجهه با بیماریهای واگیردار گاه با پیشگیری و گاه با درمان حاصل میشود. بنابراین دو نوع مواجهه با بیماری وجود دارد؛ پیش از بیماری و پس از آن.
مقدمه پنجم: به سه دلیل، پیشگیری مهمتر از درمان است:
- پیشگیری از ابتلا به بیماری و واکسینه کردن جامعه در مقابل آن، ریسک و خطر کمتری دارد. چراکه در صورت ابتلا به بیماری و سپس تلاش برای درمان، خطراتی وجود دارد که در فرض ریشهکن کردن بیماری پیش از ابتلا به آن، چنین خطراتی وجود ندارد.
- پیشگیری کم هزینهتر از درمان است.
- پیشگیری فایده و کارایی بیشتری دارد و تامین سلامت آن دایمی است.
بنابراین واکسیناسیون که یک نوع روش پیشگیری میباشد، بر درمان مقدم است.
باتوجه به مقدمات فوق درمییابیم که فقه به عنوان تئوری اداره جامعه، باید برای مسائل جامعه از قبیل کرونا و واکسیناسیون آن، پاسخی دقیق و جامعه ارایه بدهد.
گام دوم این است که محل دقیق نزاع در مسألهای که فقه میبایست به آن پاسخ بدهد، چیست؟
بررسی واکسن کرونا از جنبههای گوناگون
1- از منظر تولید واکسن، سؤالاتی مطرح است از جمله:
آیا قصور یا تقصیر حاکمیت دینی در تولید واکسن برای آن مسؤولیتآور است؟ یعنی آیا حاکمیت دینی موظف است به تولید واکسن بپردازد؟
آیا حکومت دینی، میتواند مسأله تولید واکسن را به بخش خصوصی و بنیادهای مردمنهاد یا خصولتی (خصوصی-دولتی) واگذار کند؟ چراکه در این صورت خطر داخل کردن اغراض شخصی، سوداگری و در نتیجه آسیب رساندن به سلامت جامعه وجود دارد. یا اینکه حکومت موظف است خود متکفل تولید واکسن بشود؟
و سوالاتی دیگر… .
2- خرید واکسن به جای تولید آن که خود از چند جنبه حائز اهمیت است:
آیا از منظر فقهی، برای خرید واکسن خارجی، محدودیتی وجود دارد؟ آیا اصل خرید واکسن خارجی، حاکمیت اسلام را تایید می کند؟ ممکن است از نظر فقهی، خرید واکسن از کفار جایز نباشد. در صورتی که خرید واکسن خارجی از منظر فقهی جایز باشد، نوبت به سوالات بعدی میرسد.
آیا فقه برای انتخاب بائع واکسن، شرائط خاصی را تعیین کرده است؟
اگر شرایط خاصی برای بایع واکسن مد نظر نباشد، آیا در شرایط برابر میان فروشندگان واکسن، اولویتی برای خرید آن از یک شرکت یا دولت خاص، مد نظر قرار دارد؟ نیز آیا روش تولید واکسن در خرید آن ملاحظه می شود؟ به عنوان مثال از نظر فقهی، خرید واکسن فقط از کشوری که کفار آن ذمی هستند(و مسلمین با آنان همپیمان هستند)، جایز باشد. بنابراین علاوه بر شرایط ضروری، اولویتها نیز باید مد نظر قرار گیرد.
کمیت و کیفیت خرید واکسن به چه نحوی باشد؟ در صورت تأمین واکسن داخلی در آینده نزدیک یا میانمدت، آیا در شرائط فعلی میتوان برای همه افراد جامعه، واکسن خریداری کرد؟ و یا صرفاً میبایست به اندازهای که نیاز واکسن کشور، توسط تولید داخلی، تأمین نمیشود، واکسن خارجی وارد کرد؟
پس از بررسی جنبههای مختلف مسئله تولید و یا خرید واکسن، لازم است به مسئله توزیع آن پرداخته شود.
اولویتهای توزیع واکسن
آیا جایگاه دینی و اجتماعی افراد، میتواند موجب تقدم آنها در دریافت واکسن باشد؟ آیا دانشمندان، رهبران دینی، رجال سیاسی و… که نسبت به آحاد مردم، از جایگاه حساستری در جامعه برخوردار هستند و به خطر افتادن سلامت آنان ممکن است موجب اختلال نظام گردد، در دریافت واکسن اولویت دارند؟ به عنوان مثال در بحث ترتب، اجتماع امر و نهی و تزاحم در مورد دو نفری که در حال غرق شدن هستند که یکی از آنان امام و دیگری انسانی عادی است، این بحث مطرح شده که مکلف در نجات جان یکی از آنان مخیر است یا باید امام را نجات بدهد. اما در مورد واکسن کرونا، صرفاً میزان خطر جسمی در افراد، ملاحظه شده است.
آیا افراد مهدور الدم(بنا به هر دلیلی) یا مجرمین اجتماعی و اقتصادی که به جامعه نیز آسیبهایی وارد کردهاند و از سویی از نظر سلامت جسمانی، در دسته افراد آسیبپذیر محسوب میشوند، به ملاحظه آسیبپذیری، در اولویت دریافت واکسن قرار میگیرند و یا باتوجه به جرمهایی که مرتکب شدهاند، این اولویت از آنان سلب خواهد شد؟
موضوعشناسی مسئله
برای موضوعشناسی، لازم است در مورد چند اصطلاح دخیل در بحث، توضیحی داده شود.
1- دوگانه: در فقه دو نوع «دوگانه» وجود دارد. دوگانه یعنی آن دو چیزی که قابل جمع با یکدیگر نباشند. گاهی نیز این دوگانه در مقام امتثال است که به آن «تزاحم» گفته میشود. گاهی این دوگانه در مقام جعل است که به آن «تعارض» گفته میشود. تعارض نیز بر دو گونه است:
تعارض بدوی: در صورتی که تعارض متعارضین با جمع عرفی حل میگردد.
تعارض مستقر: در صورتی که تعارض متعارضین، قابل جمع نباشد و نیاز باشد به مرجحات رجوع کنیم. در صورت فقد مرجح نیز میبایست بر طبق قواعد عمل کرد.
حال باید معین شود دوگانه مورد بحث در مانحنفیه، از قبیل تعارض و یا از قبیل تزاحم است. در صورت تعارض مطابق دو قسم فوق عمل میشود. اما در صورت تزاحم، بدین جهت که مکلف در مقام امتثال است، آن طرفی که مناط قویتر و اهمیت بیشتری دارد، میبایست مقدم گردد.
در مورد واکسن کرونا، باتوجه به اینکه از سویی تولید واکسن داخلی در کوتاهمدت ممکن نیست و از سوی دیگر واردات واکسن نیز ممکن است آسیبهایی در پی داشته باشد، بنابراین دوگانه مانحنفیه در مقام عمل و از قبیل تزاحم است.
2- سلامت: در اسلام، سلامت بر دو قسم جسمی و روحی است. سلامت جسمی یعنی شخص احساس کند میتواند از تمام اعضا و جوارح خویش به نحو کافی استفاده کند. همان گونه که پزشکان و سازمان بهداشت جهانی اعلام کردهاند، سلامت صرفاً به معنای عدم بیماری نیست. ممکن است فرد دچار هیچ نوع بیماری نباشد، اما احساس اینکه قادر به استفاده کامل از جسم خویش است، نداشته باشد.
بنابراین «سلامت» یعنی انسان احساس کند، میتواند از جسم خویش استفاده کامل را ببرد و توان این کار را نیز داشته باشد.
سلامت روحی به این معناست که شخص، آرامشی در وجود خود داشته باشد که احساس کند، کارآیی انسانیت وی را کارآیی جسمی او نمیتواند داشته باشد.
یکی دیگر از موارد مهم در موضوعشناسی، خرید واکسن و انتخاب نوع آن میباشد. نوع واکسن بسته به روش ساخت آن است. در دنیا چهار الگوی اصلی در ساخت واکسن کرونا شامل «بر پایه ویروس کامل»، «بر پایه پروتئین»، «برپایه ناقل ویروسی» و «بر پایه اسید نوکلوئیک» (DNA/RNA) وجود دارد. در مورد دو روش اول یعنی روش «برپایه ویروس کامل» و روش «برپایه پروتئین» در مورد عوارض جانبی، نگرانی وجود ندارد، زیرا این روشها تجربه شده و رایجتر هستند. در مورد روش ناقل ویروسی نیز از نظر بروز عوارض جانبی، نگرانی جدی وجود ندارد، اما هنوز در جمعیت گسترده مورد استفاده قرار نگرفته است. اما روش چهارم یعنی روش نوکلوئیکاسید (DNA/RNA) به لحاظ فناوری جدیدتر از بقیه است و از این جهت ممکن است دارای عوارض ناشناختهای باشد و به همین دلیل نگرانی هایی در مورد آن وجود دارد.[1]
چهار الگوی فوق از دو جهت با یکدیگر متفاوت هستند؛ یکی از جهت میزان ایمنیبخشی و دیگری از جهت کارآیی و گاه ممکن است این دو جهت، نسبت به واکسنهای تولید شده بر اساس روشهای مختلف، در تقابل با یکدیگر واقع گردد. به عنوان مثال ممکن است واکسنی که ایمنیبخشی بیشتری دارد، کارآیی کمتری داشته باشد و بالعکس. این دوگانه نیز باید برای خرید واکسن مد نظر واقع شود.
مسئله ضمان نیز از دیگر مواردی است که در دوگانه ایمنیبخشی و کارآیی، باید مورد توجه قرار بگیرد.
تاثیرگذاری تولید واکسن در توان ملی
تولید واکسن ملی به جهات گوناگونی میتواند در توان ملی موثر باشد، از جمله:
1- تقویت دانش و فناوری بومی.
2- ارزآوری، رونق تولید، اشتغال و به طور کلی کمک به اقتصاد کشور.
3- افزایش قدرت سیاسی و اعتبارافزایی به کشور در عرصه بینالمللی
پس از موضوعشناسی، گام بعدی، تعیین فرآیند استنباط فقهی است. یعنی باید مشخص شود که با چه نظریه فقهی مورد بحث، مبتنی بر چه پیشفرضهای مقبولی است؟
پیشفرضهای مقبول در این مبحث، میتواند از چهار جهت، به نحو ترتبی، تعیین و تبیین گردد:
1- تعیین نوع برخورد شریعت اسلامی با دوگانهها؛ یعنی شریعت اسلامی چگونه با دوگانههایی که در حیات فردی و اجتماعی پیش میآید، برخورد میکند؟ برای فهم این مطلب، لازم است سه مقدمه بیان گردد؛
شریعت اسلامی خود را به عنوان یک تئوری جامع در مقام تشریع، معرفی میکند. آیات و روایاتی زیادی در این زمینه وجود دارد که خود مدعی این است که شریعت در همه مسائل زندگی، سخنی تازه و برنامهای کاربردی دارد.
این ادعای شریعت اسلامی در حکومت اسلامی نیز متبلور میشود. زیرا شریعت اسلامی، جامع بوده، در نتیجه حکومت مبتنی بر این شریعت نیز جامع میباشد.
اقتضای جامعیت این است که در حد امکان، جلوی ایجاد دوگانه را بگیرد. یعنی میان دنیا و آخرت، جسم و روح، ماده و معنا، معنویت و رفاه، عقلانیت و تعبد، عدالت و پیشرفت و دیگر دوگانههایی که بشریت همچنان در برقراری جمع میان آنها ناتوان مانده، شریعت اسلامی جمع برقرار کرده و از ایجاد دوگانه جلوگیری کرده است.
2- حکومت در برابر سلامت جامعه، حق و تکلیفی دارد. به عبارتی حکومت هم حق مطالبهگری و هم وظیفه پاسخگویی دارد. اسلام از سویی حکومت را مکلف به حفظ سلامت جامعه و از سوی دیگر مردم را موظف به قانونمداری و تبعیت از قوانین حکومت اسلامی میداند. این همان تقابل حق و تکلیف است که امیرالمومنین علی7 در عبارتی اینگونه فرمودند: «أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً وَ لَكُمْ عَلَيَّ حَقٌّ»[2]. یعنی در ازای هر حقی، تکلیفی و در ازای هر تکلیفی، حقی وجود دارد. مردم نیز مطابق آیات شریفه قرآن کریم، مکلف به اطاعت از قوانین حکومت اسلامی هستند؛
«وَ مَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لاَ مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ»[3]
«النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»[4]
«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا»[5]
و «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنکُمْ»[6]
نکتهای که نسبت به آیه فوق درخور توجه است این است که«أُولِی الْأَمْرِ مِنکُمْ» به عنوان شخصیت حقوقی ذکر شده است، بنابراین روشن میشود جایگاه پیامبر و اولی الامر، یک جایگاه حقوقی دارد که دارای رسالتی است و همگان در تحقق اهداف این رسالت بزرگ مکلف هستند. لذا همراهی و یاری ولی چه بالاصاله باشد و یا بالنیابه یک تکلیف ضروری است. ولایت مطلقه فقیه نیز از همین آیات استنباط میگردد، پس همانگونه که پیامبر و ائمه اطهار در زمان حضور حق تصرف در اموال و ونفوس داشتند، در عصر غیبت نیز فقها به عنوان نواب آن حضرات، حق تصرف در اموال و نفوس دارند.
بنابراین از سویی حکومت دینی موظف است اهداف و مصالح جامعه اسلامی از جمله سلامت آحاد مردم را ملاحظه و برای نیل به آن، برنامهریزی و حرکت کند، از سوی دیگر، مردم نیز موظف به تبعیت از دستورالعملهای ابلاغ شده هستند و این حق حکومت دینی بر گردن مردم است. لذا پس از اینکه حاکمیت، صلاح جامعه اسلامی را بررسی و قوانینی را ابلاغ کرد، این قوانین هر آنچه باشد، آحاد مردم موظف به رعایت آن هستند و منافع شخصی افراد، هرگز در آن دخیل نیست.
3- اهداف و مصالح جامعه اسلامی، دارای مراتبی است. مستفاد از آیات، روایات و ادله شرعیه این است که در مرحله نخست، حکومت دینی، موظف به حفظ کیان اسلام بوده و هرگز نباید اجازه بدهد که اصل و کیان اسلام در معرض خطر واقع شود. گام بعدی، حفظ و تقویت نظام اسلامی و توحیدی برآمده از اسلام است.[7] گام سوم، حفظ جامعه توحیدی است، چراکه نظام توحیدی بدون جامعه توحیدی، معنا ندارد. جامعه توحیدی، موتور پیشران نظام توحیدی است. مرتبه چهارم، حفظ یکایک افرادی است که در جامعه توحیدی زندگی میکنند.
4- اسلام در مقام تزاحم میان این مصالح و اهداف، بر اساس قاعده عقلی «الاهم فالاهم» که تایید شرعی نیز دارد، بر طبق مراتب فوق عمل میکند و هر مصلحتی که دارای مناط قویتری باشد، در اولویت قرار میگیرد.
تبیین اجمالی نظریه از منظر فقهی
مرحله نخست؛ چگونگی جلوگیری از ایجاد دوگانه و یا حل آن توسط شریعت اسلامی
فقه به عنوان تئوری اداره جامعه، برای همه افعال، احکام و دیدگاه هایی دارد. در این مبحث، جهت پیشگیری از ایجاد دوگانه(تزاحم)، سه برنامه اساسی در شریعت اسلامی مورد توجه قرار گرفته است:
ترغیب به علمآموزی، پیشرفت و اقتدار؛ فقه اسلامی، جامعه و حکومت دینی را به تقویت خود در برابر دشمنان امر کرده است، لذا در صورت تحقق این امر، از شکلگیری دوگانه میان تقویت توان داخل و حفظ سلامت جامعه از طریق خرید واکسن خارجی، جلوگیری به عمل میآید. قرآن کریم میفرماید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ»[8] اعداد قدرتی که در این آیه شریفه بیان شده، به صورت مطلق بوده و صرفاً منوط به قدرت نظامی نیست. بنابراین قوت اقتصادی، علمی و… را نیز شامل میشود. «ما» در «ما اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» موصول عام بوده و دال بر این است که مسلمین هر آنچه میتوانند، باید برای تقویت جامعه خود بهکار بندند. در دین مبین اسلام با روایاتی همچون «العلمُ سلطانٌ»[9] به علمآموزی ترغیب کرده است. قرآن کریم درباره دین اسلام میفرماید: «هُوَ ٱلَّذِی أَرسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلهُدَی وَ دِينِ ٱلحَقِّ لِيُظهِرَهُۥ عَلَی ٱلدِّينِ كُلِّهِۦ وَ لَوكَرِهَ ٱلمُشرِكُونَ»[10]، یعنی قرآن کریم برای اسلام رسالتی جهانی تعریف فرموده و لازمه این امر، ایجاد قدرت همه جانبه است و در صورت تحقق این مهم، هیچگاه دوگانهای میان تقویت توان داخل و رفع احتیاجات به واسطه کفار، ایجاد نخواهد شد. به عنوان مثال در تزاحم میان تقویت توان داخل و حفظ سلامت جامعه اسلامی به واسطه خرید واکسن خارجی، اگر حکومت دینی به توانی رسیده باشد که نخستین کشور تولیدکننده واکسن باشد، عملاً دوگانه مذکور ایجاد نخواهد شد.
تقویت توان جسمی افراد، جهت حفظ سلامت آنان و جلوگیری از آسیب های احتمالی؛ به عنوان مثال یکی از تکالیف شرعی که در افزایش مقاومت بدن در برابر بیماریها نیز موثر میباشد، روزهداری است. بر اساس تحقیقات بسیاری از دانشمندان، روزهداری، موجب تقویت سیستم ایمنی بدن و ترشح ایمونوگلوبین مخاطی شده، در نتیجه، این هورمون موجب قوی شدن سیستم ایمنی بدن میگردد[11]. علاوه بر این اسلام درباره مدیریت تغذیه، توصیههایی دارد، مثل توصیه به پرهیز از پرخوری و غذا خوردن قبل از گرسنگی، دست کشیدن از غذا قبل از سیر شدن، خوردن یا نخوردن برخی از غذاها و…،[12] کما اینکه «مقوقس» یکی از پادشاههای هم عصر رسول خدا6، وقتی خدمت ایشان رسید، یازده چیز از جمله یک طبیب، به پیامبر هدیه داد، رسول خدا6 همه هدایا را قبول فرمودند، اما طبیب را نپذیرفتند و فرمودند: او را به اهلش بازگردان، ما قومی هستیم که تا گرسنه نشویم، غذایی نمی خوریم و هنگامی که غذا میخوریم، قبل از سیری، دست میکشیم[لذا بیمار نمیشویم و نیازی به طبیب نداریم]. مطابق این فرمایش رسول خدا6، روایتی نیز از امیرالمؤمنین7 وجود دارد که میفرمایند: «وَ كَأَنِّي بِقَائِلِكُمْ يَقُولُ إِذَا كَانَ هَذَا قُوتُ اِبْنِ أَبِي طَالِبٍ فَقَدْ قَعَدَ بِهِ اَلضَّعْفُ عَنْ قِتَالِ اَلْأَقْرَانِ وَ مُنَازَلَةِ اَلشُّجْعَانِ أَلاَ وَ إِنَّ اَلشَّجَرَةَ اَلْبَرِّيَّةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ اَلرَّوَاتِعَ اَلْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً وَ اَلنَّابِتَاتِ اَلْعِذْيَةَ أَقْوَى وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُوداً»[13].
ایشان خوراک اندک خود را دلیل مقاومت بالای خویش برشمرده و به مقاومت بیشتر درختان خشک و کم آب بیابانی تشبیه فرمودند. توصیه دیگری که جهت افزایش توان جسمی، در روایات بیان شده، صبر بر بیماری است. یعنی انسان در مواجهه بیماری های مختلف، اندکی شکیبایی بورزد و بلافاصله اقدام به مصرف دارو نکند. امروزه نیز ثابت شده که یکی از بهترین روشهای مقابله با بیماریها، رویارویی سیستم ایمنی بدن با آنها و ساخت آنتیژن توسط گلبولهای سفید خون است.
سومین برنامهای که مورد توجه اسلام قرار گرفته، رعایت بهداشت فردی و نظافت عمومی است. نخست آنکه اسلام، علاوه بر اینکه نظافت و پاکیزگی را به عنوان قرین عبادات معرفی کرده، در برخی عبادات، نوعی پاکیزگی خاص را شرط صحت آنها قرار داده است؛ مثلاً طهارت از خبث و حدث، شرط صحت نماز و طهارت از جنابت، شرط ورود به روزه و حج قرار داده شده است. هر مسلمان روزی پنج وعده نماز میخواند و وضو میگیرد، طبق روایتی از پیغمبر6این باعث جسم و روح انسان است و هیچ نوع آلودگی باقی نمیگذارد.[14] دوم آنکه در روایات برای رعایت مسائل بهداشتی از قبیل مسواک زدن، کوتاه کردن مو ، کوتاه کردن شارب و… پاداشهای بسیاری ذکر شده است.[15] سوم آنکه در اسلام، رعایت نظافت و پاکیزگی، وظیفهای همگانی برشمرده شده است. پیغمبر خدا حضرت محمد مصطفی6در روایتی فرمودهاند: تَنَظَّفُوا بِكُلِّ مَا اسْتَطَعْتُمْ، فَإِنَّ اللّهَ تَعالي بَنَي الاْسْلامَ عَلَي النَّظافَةِ وَ لَن يَدخُلَ الجَنَّةَ إِلاَّ كُلُّ نَظِيفٍ[16]. با هر ابزاری که میتوانید، از نظافت و پاکی، پاسداری کنید، زیرا بنیان اسلام بر نظافت و پاکی است و بهشت برای فرد نظیف آفریده شدهاست. چنان که خدای متعال نیز میفرماید: «إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلتَّوَّبِينَ وَ يُحِبُّ ٱلمُتَطَهِّرِينَ»[17].
بنابراین اسلام دستورات و آدابی را جعل کرده است که هیچگاه میان تقویت توان داخلی مسلمین و حفظ سلامت آنان، تزاحمی پیش نیاید.
مرحله دوم؛ راه حل فقه برای رفع تزاحم
حال اگر بنا به هر دلیلی، چنین تزاحمی ایجاد شد، شارع مقدس، اولویتهایی را بیان فرموده که بر اساس آن میتوان ای دوگانه را برطرف نمود.
همان گونه سابقاً ذکر شد مطابق آیات و رروایات، اولویت نخست، حفظ کیان اسلام و سپس حفظ نظام اسلامی است. بنابراین هر آنچه نظام اسلامی را مورد تهدید قرار داده و امکان سیطره کفار را بر جامعه اسلامی فراهم میکند، باید در برابر آن ایستادگی کرد. روایتی از رسول خدا 6نقل شده است که ایشان فرمودند: فرار از طاعون همانند فرار از جنگ[و حرام] است. عدهای از امام7پرسیدند: «آیا پیامبر خدا6 چنین فرمودهاند؟» حضرت7 فرمودند: «آری، اما این فرمایش رسول خدا6 در مورد گروهی مرزنشین بود که در نزدیکی بلاد کفر بودند و ترک منطقه توسط آنان، موجب تسلط کفار بر مسملین میشد».[18] بر همین اساس، باوجود خطر بیماری وبا(که مشابه بیماری کرونا، واگیردار و کشنده است)، به دلیل مصلحت بالاتر که حفظ نظام اسلامی و عدم تسلط کفار بر مسلمین است، رسول خدا6 فرار از بیماری را نهی فرمودند.
بنابراین اگر در زمان کنونی، خرید واکسن خارجی موجب تسلط کفار(اعم از سیاسی، اقتصادی، نظامی و…) بر مسلمین بشود، علیرغم خطرات احتمالی بیماری، خرید واکسن از کشور متخاصم جایز نیست، چرا که چنین خریدی، آسیبهای بیشتری برای جامعه مسلمین به همراه دارد. به عنوان مثال ممکن است خرید واکسن خارجی، موجب اشراف دشمنان بر اطلاعات بیولوژیکی جامعه اسلامی شده و آنان دست به حملات و ترورهای بیولوژیکی علیه مسلمانان بزنند، چنان که سابقه چنین حملاتی نیز توسط دشمنان وجود دارد.[19]
حال اگر خرید واکسن از کشورهای متخاصم، موجب تسلط آنان بر مسلمین نباشد و نظام اسلامی مورد آسیب قرار نگیرد، برای مسئله خرید واکسن، باید اولویت سوم بررسی شود. اگر خرید واکسن خارجی، موجب حفظ حان مسلمانان باشد و آسیب جدی بهداشتی، امنیتی، اقتصادی و… به آنان وارد نکند، حفظ جان آنان اولویت دارد و میبایست چنین واکسنی تهیه شود. زیرا؛
اولاً عقل مستقلا حکم میکند که انسان باید از جان خویش محفاظت کند و بر طبق قاعده ملازمه میان حکم عقل و حکم شرع، شارع نیز این حکم را تأیید فرموده و شرعیت پیدا میکند.
ثانیاً آیه شریفه 195 سوره بقره میفرماید: «وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لاَ تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ» یعنی انفاق و هزینه کردن، اشکال ندارد، اما انسان با دست خود نباید خویش در معرض هلاک قرار دهد. بنابراین اگر امر دائر میان انفاق و هلاکت جان بود، حفظ جان و رهایی از هلاکت مقدم و ضروری است.
ثالثاً مطابق قاعده «درء المفاسد أولی من جلب المنافع» یا «دفع الضرر اولی من جلب المنفعه»[20] ضروری است، خطر جانی را که یک مفسده است، بر تقویت تولید ملی که یک مصلحت است، مقدم نموده و مفسده را دفع کرد. البته جریان این قاعده در صورتی است که منفعت، ملزمه نباشد. اگر منفعت، ملزمه باشد، قاعده «لزوم دفع اقوی الضررین» معیار قرار میگیرد، زیرا ترک مصلحت ملزمه نیز مضراتی را در پی دارد. در تزاحم میان دو ضرر، میبایست آن طرفی که اقوی مناطاً هست، مقدم گردد. به عبارتی دیگر باید دفع افسد به فاسد نمود.
تبصرهای که در اینجا وجود دارد این است که غیر از قیود مذکور، نظر کارشناسانی که در این موضوع، اطلاعات میدانی دارند در حکم نهایی اثرگذار است، زیرا نظر کارشناسی در واقع همان مبحث موضوعشناسی است که در ابتدای این نوشتار بدان اشاره گردید.
آن دسته از واکسنهایی که کارآیی بیشتر و ایمنیبخشی کمتری دارد، در صورت آزمایشهای بیشتر میتواند کارآیی آن افزایش یابد و علاوه بر تقویت تولید داخل، امنیت و کارآیی بیشتری پیدا کند که این امر در تامین بیشتر سلامت جامعه نیز موثر است. لذا پیشنهاد فقه به عنوان تئوری اداره جامعه اسلامی، این است که تنها افراد در معرض خطر(مثلاً افراد بالاتر از پنجاه سال یا افرادی که بیماری زمینهای دارند)، به شرط اینکه خود برای دریافت واکسن رضایت داشته باشند، میتوانند از واکسن خارجی استفاده کنند. زیرا کارآیی این واکسنها هنوز به مرحله قطعیت نرسیده و حکومت اسلامی در برابر سلامت افراد، مسئولیت مدنی دارد. اما در مورد افرادی که خطر کمتری آنان را تهدید میکند(گروههای سنی جوان و افراد بدون بیماری زمینهای)، حکم مسئله دائر مدار قاعده دفع ضرر دنیوی بوده که خود منوط به سه صورت است:
صورت اول: ضرر، به لحاظ احتمال یا محتمَل، معتنابه باشد.
صورت دوم: ضرر، قریب الوقوع باشد.
صورت سوم: دفع ضرر، موجب ضرر بیشتر نشود. مانند این که عوارض بیماری، به گونهای باشد که فرد سالم را نیز در معرض خطر مرگ قرار بدهد. بنابراین اگر دریافت واکسن برای افراد سالم که جزء گروه های سنی جوان و بدون بیماری زمینهای قرار دارند، سبب آسیب جدی و بیماری شدید گردد، رعایت دستورالعملهای بهداشتی از قبیل زدن ماسک، فاصلهگذاری اجتماعی و…، نسبت به دریافت واکسن، برای آنان اولویت دارد.
جمع بندی فقهی مسئله
بر اساس مبانی ذکر شده، در وهله نخست، تا حد امکان، از ایجاد تزاحم میان حفظ سلامت جامعه و خرید واکسن خارجی جلوگیری میشود، اما در صورت ایجاد تزاحم، خرید واکسن خارجی برای گروههای پرخطر که در معرض ضرر قریب الوقوع جانی قرار دارند، با لحاظ قیود مذکور، ضروری است. در مورد گروههای کمخطر، با توجه به ضرورت تقویت تولید ملی و افزایش کارآیی و ایمنیبخشی واکسن به واسطه مورد آزمون قرار دادن آن در طولانی مدت، استفاده از واکسن داخلی، در اولویت میباشد.
در صورت فوت مصلحت ملزمه، باید اقوی الضررین معیار قرار گیرد و تشخیص ضرر کمتر یا بیشتر، مسئلهای است که منوط به نظر کارشناسان بهداشت و درمان بوده و بحث فقهی نیست. فقه فقط معیار را مشخص میکند. در شرایط عادی، جان بر مال مقدم است و این مربوط به اموال شخصی افراد است، یعنی جان افراد بر اموال آنان مقدم است. اما حفظ نفس بر بنیان اقتصادی کشور مقدم نیست؛ یعنی اگر میان حفظ جان افراد و حفظ بنیان اقتصادی کشور تزاحم ایجاد شود، به نحوی که از بین رفتن بنیان اقتصادی کشور، موجب آسیب به کیان نظام اسلامی گردد، حفظ بنیان اقتصادی مقدم است، اما اگر آسیب اقتصادی به کشور، موجب آسیب به کیان نظام اسلامی نگردد، همچنان حفظ سلامت جامعه اولویت دارد.
در بحث کرونا، حفظ سلامت جامعه بر آسیبهای اقتصادی اولویت دارد، چراکه مسلم است در شرایط فعلی ضرر جانی به افراد جامعه بیشتر از ضررهای اقتصادی است.
در صورتی که اولویتهای مذکور قابل پیشبینی نباشد و نتوان آنها را تشخیص داد، بر اساس قواعد فقهی و اصولی، در صورتی که احتیاط امکان داشته باشد، احتیاط و در غیر این صورت، باید بر اساس تخییر عمل نمود؛ احتیاط بدین نحو است که باید در مسائل و موضوعات گوناگون مربوط به کرونا، به نظر کارشناسان رجوع نموده و در طرفی که بر اساس نظر آنان، ضرر احتمالی بیشتر وجود دارد(در موضوعات قطع لازم نیست، بلکه ظن کافی است)، احتیاط جاری نمود. اگر این احتمالات نیز حالتی برابر داشتند یا در میان کارشناسان به صورت برابر اختلاف نظر وجود داشت، آنگاه مسئله محل جریان قاعده تخییر خواهدبود.
این تخییر در ید حاکمیت الهی است. بر اساس ولایت الهی که مطابق آیه شریفه«ٱلنَّبِیُّ أَولَی بِٱلمُؤمِنِينَ مِن أَنفُسِهِم»[21] برای امام معصوم در زمان حضور و نائب ایشان در زمان غیبت ثابت است، اعمال تخییر به دست آنان است. حاکم جامعه میتواند این تخییر را به دیگران، مانند مسئولان ستاد ملی مبارزه با کرونا تفویض کند. بنابراین مسئولانی که برای حفظ سلامت مردم تلاش و تصمیمگیری میکنند و مردمی که از قوانین تبعیت میکنند، هر دو ماجورند، اگرچه تصمیمات اتخاذ شده، صحیح نبوده باشد. چراکه این تصمیمات در چارچوب ولایت الهی و به اذن شارع بوده و مردمی هم که از این تصمیمات تبعیت کردهاند، در واقع از قوانینی تبعیت کردهاند که در چارچوب رضای الهی بوده است.
در صورتی که اقوی الضررین(اقوی ملاکاً یا همان اقوی مناطاً) احتمال کمتری و اضعف ملاکاً احتمال بیشتری برای وقوع داشته باشد، یا به عبارتی آنچه محتمَل آن قویتر است، دارای احتمال کمتر و آنچه احتمال قویتری دارد، دارای محتمَل کمتری باشد، اگر محتمَل، ضرر اخروی باشد، دفع ضرر اخروی مقدم است، ولو احتمال ضرر اخروی، کمتر از ضرر دنیوی باشد. به عنوان مثال اگر واکسن تولید داخل تا یک ماه دیگر به ثمر برسد، اما در همین مدت کوتاه احتمال کمی وجود داشته باشد که تعداد زیادی از افراد گروههای پرخطر، در معرض مرگ واقع شوند، محتمَل که حفظ جان افراد جامعه است، برای شارع از اهمیت زیادی برخوردار است، آنچنان که خدای متعال در قرآن کریم فرموده: «وَ مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً»[22]، نجات جان یک انسان برابر با نجات جان همه انسانهاست. لذا خرید واکسن خارجی و نجات جان این افراد از مرگ احتمالی، بر آسیبهای اقتصادی ولو دارای احتمال بیشتری باشد، مقدم است. تشخیص این موضوع که کدام محتمَل قویتر بوده و کدام احتمال اولویت دارد، بر عهده فقیه میباشد.
[1]. واکسن کرونا؛ بررسي وضعیت تولید، خرید، دسترسي و چالشهای آن در ایران، کد موضوعي: 210، شماره مسلسل: 17382، بهمنماه 1399، معاونت پژوهشهای اجتماعي فرهنگي، دفتر: مطالعات اجتماعي.
(https://rc.majlis.ir/fa/report?department=dept_social)
[2]. نهجالبلاغه، خطبه34.
[3]. احزاب/36
[4]. احزاب/6
[5].مائده/55
[6]. نساء/59
[7]. مسئله حفظ نظام جمهورى اسلامى از اهمّ واجبات عقلى و شرعى است که هیچ چیز به آن مزاحمت نمىکند(صحیفه امام ج۱۹ ص ۱۵۳).
[8]. انفال/60
[9]. ابن أبي الحديد، عبد الحميد بن هبة الله، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد – قم، چاپ اول، 1404ق، ج20، ص319.
[10]. صف/9 و توبه/33
[11]. ولایتی، علی اکبر، (1380)، اثرات روزه بر سیستم ایمنی، مجله غدد درون ریز و متابولیسم ایران، 3(ویژه نامه خلاصه مقالات کنگره روزه داری و سلامت)، 65-65. https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=31529
[12]. هدايا الملك إلى النبي(صلى الله عليه و آله): و قال بعض: إنه أرسل مع الهدايا طبيبا يداوي مرض المسلمين فقال له النبي (صلى الله عليه و آله):” ارجع إلى أهلك، فإنا قوم لا نأكل حتى نجوع، و إذا أكلنا لا نشبع”الميانجي، مكاتيب الرسول(ص)، ج،2، ص424-426. مراد از بعض، حلبی و دحلان است؛ الحلبية، ج3، ص283 و دحلان، ج3، ص72.
[13]. نهجالبلاغه، نامه45، ص418.
[14]. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَوْ كَانَ عَلَى بَابِ دَارِ أَحَدِكُمْ نَهَرٌ فَاغْتَسَلَ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْهُ خَمْسَ مَرَّاتٍ أَ كَانَ يَبْقَى فِي جَسَدِهِ مِنَ الدَّرَنِ شَيْءٌ قُلْنَا لَا قَالَ فَإِنَّ مَثَلَ الصَّلَاةِ كَمَثَلِ نَهَرِ الْجَارِي كُلَّمَا صَلَّى صَلَاةً كَفَّرَتْ مَا بَيْنَهُمَا مِنَ الذُّنُوبِ(وسائل الشيعة، ج4، ص12).
[15]. كافي (ط – دار الحديث)، بَابُ السِّوَاكِ، ج5، ص: 74، علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 76: 110، 120، 123، 125، و دیگر کتب.
[16]. الجامع الصغير، ج1، ص517
[17]. بقره/222
[18]. حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانٍ الْأَحْمَرِ قَالَ: سَأَلَ بَعْضُ أَصْحَابِنَا أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الطَّاعُونِ يَقَعُ فِي بَلْدَةٍ وَ أَنَا فِيهَا أَتَحَوَّلُ عَنْهَا قَالَ نَعَمْ قَالَ فَفِي الْقَرْيَةِ وَ أَنَا فِيهَا أَتَحَوَّلُ عَنْهَا قَالَ نَعَمْ قَالَ فَفِي الدَّارِ وَ أَنَا فِيهَا أَتَحَوَّلُ عَنْهَا قَالَ نَعَمْ قُلْتُ وَ إِنَّا نَتَحَدَّثُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ الْفِرَارُ مِنَ الطَّاعُونِ كَالْفِرَارِ مِنَ الزَّحْفِ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص إِنَّمَا قَالَ هَذَا فِي قَوْمٍ كَانُوا يَكُونُونَ فِي الثُّغُورِ فِي نَحْوِ الْعَدُوِّ فَيَقَعُ الطَّاعُونُ فَيُخَلُّونَ أَمَاكِنَهُمْ وَ يَفِرُّونَ مِنْهَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ذَلِكَ فِيهِمْ(ابن بابويه، محمد بن على، معاني الأخبار، قم، چاپ: اول، 1403 ق، ص254).
[19]. بیوتروریسم یکی از شیوه های ترور سازمانهای جاسوسی و اطلاعاتی برای حذف چهره های معروف و شناخته شده است. بیوتروریسم شامل انتشار عمدی عوامل بیولوژیک از جمله باکتریها٬ ویروسها یا سم هستند که دشمنان با انتقال آن به افراد مد نظر آنها را حذف می کند. سازمانهای جاسوسی با این شیوه افراد را بیمار، مسموم و از کار می اندازند و فرد در یک برهه زمانی کشته شود. https://www.afkarnews.com/fa/tiny/news-528830
[20]. این قاعده کلیت ندارد، زیرا چه بسا عقلا جلب مصلحت زیاد را بر دفع مفسده کم، مقدم می دارند. این قاعده در جایی که مفسده و مصلحت قطعی و مشخص باشد جاری می شود؛ اما در مواردی که مصلحت و مفسده مشکوک باشد جاری نمی شود.(الاصول العامه للفقه المقارن، طباطبایی حکیم، محمدتقی، ص544)[21]. احزاب/6
[22]. مائده/32