اهمیت موضوع‌شناسی در علم فقه(بخش اول: اهمیت موضوع‌شناسی فقه در عصر حاضر نسبت به ادوار دیگر)

استاد حسین بنیادی نایب رییس مجمع عمومی جامعه مدرسین و مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم در پاسخ به مباحثی که اخیرا پیرامون جایگاه «موضوع‌شناسی» طرح شده، یادداشتی را در اختیار مناط گذاشته‌اند. در این یادداشت استاد محترم به سرفصلهای مهمی همچون «اهمیت موضوع‌شناسی در دوره حاضر»، «رویکرد اجتهادی در شناخت موضوعات» و «وابستگی و پیوستگی تحول در فقاهت به موضوع ‌شناسی» پرداخته‌اند.

موضوع‌شناسی در علم فقه و دیگر علوم، پایه و اساس توسعه مسائل می‌شود و در نهایت به اغراض، اهداف و غایات تدوین علوم، منجر می‌شود؛ توجه به «فلسفه علوم» و «پویایی و پاسخگویی علوم» و «گسترش مسائل مورد نیاز» و «فراوانی موضوعات مورد ابتلاء» و «تحول و تبدل موضوعات» از مهم‌ترین پیش‌نیازهای ذهنی و علمی برای کارکرد علوم بویژه در حوزه مجموعه‌ی علوم انسانی و کاربرد فقه در ساحت‌های فردی و اجتماعی می‌باشد.

موضوع شناسی عامل کمال‌یافتگی علم فقه

این مطلب در علم فقه از اهمیت بالا و بلکه عامل حیات و رشد دانش فقه در ادوار مختلف بوده است و بلکه تلاش بسیاری از فقهاء و بخش عمده‌ای از فرایند اجتهاد متوجه، شناخت از موضوع بصورت عقلی و ماهوی یا بصورت عرفی بوده و در واقع فقاهت در مکتب فقهی شیعه ارتباط ناگسستنی با اجتهاد در موضوعات و استنباط احکام از ادله بوده و این سنت علمی، عامل اصلی در به بن بست نرسیدن اجتهاد در فقه شیعه و همچنین دوری از تمسک به ادله غیر معتبر مانند قیاسات و استحسانات بوده است، تا علاوه بر سیر تکامالی علم فقه، استحکام آن نیز مورد توجه مکتب‌های فقهی رقیب باشد.

موضوع‌شناسی، مقدم و مقدمه‌ استنباط احکام شرعی

سیر تحولی موضوع‌شناسی در دانش فقه شیعه علاوه بر جهات علمی، یکی از جذاب‌ترین مباحثی است که افق‌ و نگاه‌ها را در ورود به مباحث اجتهادی جدید وسیع‌تر می‌کند و دروازه ورود به پژوهش‌های نو می‌شود؛ اساساً هرگاه سخن از نیاز به انظار فقهی در مسأله‌ای می‌شود، توجهات به بسمت موضوع آن مسأله معطوف می‌شود که حکم شرعی بر چگونه موضوعی، تعلق گرفته است، از این‌رو «چیستی موضوع» مقدَم و مقدمه‌ی استباط احکام و سلامت اجتهاد در تلاش علمی می‌شود.

رویکرد اجتهادی در شناخت موضوعات، مهم‌ترین تحول در علم فقه

مروری اجمالی بر تحولاتی که در علم فقه در بستر شناخت موضوعات، اتفاق افتاده است مؤیدی بر این نظر است که فقهاء و اندیشمندان شیعه، با رهیافت به شیوه‌های تحلیل موضوعات، موجبات کمال فقه را فراهم ساخته‌اند، نظیر این رویکرد در توسعه قواعد فقهی و اصول شناخت موضوعات بویژه تطبیق مفاهیم بر مصادیق در دایره «موضوعات تکوینی» و «موضوعات عرفی» و «موضوعات مندرج در اذهان عقلاء» را می‌توان مشاهده نمود. به هر حال رویکرد فقهاء به موضوع‌شناسی در ابواب فقه را می‌توان برجسته‌ترین تحول  جریانی و داخلی در علم فقه دانست که آثار آن در آگاهی و افعال مکلفین نیز هویدا می‌گشته که البته این امر نیز در مطالعات پیشینه موضوع‌شناسی در کمال این دانش به خوبی مشهود است.

سیر تکاملی موضوع‌شناسی در فرایند اجتهاد

رویکرد موضوع‌شناسی در ادوار علم فقه، محدودیت نداشته و این شیوه با بکارگیری اصول و‌قواعدی که در تبیین موضوع و احراز موضوع، تمایز موضوعات مشابه به لحاظ نام، تنقیح لفظی و مفهومی موضوعات، روشمند شدن موضوع‌شناسی را به یک اصل ثابت در فقاهت تبدیل نموده‌اند که خود دلیل دیگری بر نیازمندی به این روش در فقه پویا می‌باشد.

شناخت موضوع و استنباط احکام از شئون فقیه

تردیدی نیست که در تمام دوره‌های: «تبیین و تبویب علم فقه»، «تدوین علم فقه»، «توسعه مسائل فقهی»، «تنقیح و تدقیق در مباحث اجتهادی» موضوع‌شناسی با دقت اجتهادی از ارکان پیشرفت و‌ پیشگامی فقه نسبت به سائر علوم، در حوزه‌های علمیه بوده است. آگاهان بر این دوران اذعان دارند که رویکرد موضوع‌شناسی از عوامل مؤثر در پویایی و شتاب استنباط احکام بوده و در همین بستر شکوفایی علم فقه در هردوره‌ای بعد از دوره‌های دیگر، نمایان‌گرتر گشته است؛ شاید به جرأت بتوان ادعا کرد که این تحول و توسعه ملموس بدان جهت بوده و هست که توجهات فقیهان برجسته به شناخت موضوع در استنباطات احکام شرعیه بیشتر از دوره قبل بوده است که پایه این رویکرد، توجه عمیق به شأن فقیه در مقام استدلال و استباط در دو رکن اصلی اجتهاد یعنی «موضوع‌شناسی و استنباط احکام» بوده است.

انباشت موضوعات و انزوای فقه

بی‌توجهی یا سست‌انگاری در شناخت موضوعات نو، موجب آسیب و بلکه خطری جدی برای هر علمی، محسوب می‌شود، محصور شدن علم در موضوعات محدود، ایستایی علم را بهمراه دارد و بهره‌ی علم را کم و گمرنگ می‌کند؛ در حقیقت پردازش به موضوعات جدید و مورد ابتلاء نه تنها پویایی علم را دربر دارد که توجهات و انگیزه‌ها در نگرش عملی به کاربردی بودن علوم بویژه در حوزه علوم انسانی، مضاعف می‌کند. آنچه در این نکته، هوشیاری عالمانه در تتبعات فقهی را می‌طلبد آن است که به موازات تغییرات سریع اجتماعی و تحولات صنعتی و تکنولوژی در جهان، شناخت موضوعات نو عاملی مهم در شکوفایی دانش فقه می‌باشد علاوه بر این تکثر فروع و فروض مسائل در حیطه‌ها و حیث‌های مختلف، معلول همین امر یعنی تتبعات فقهی با انگیزه پاسخگویی به مسائل جدید می‌باشد و از طرفی انباشت موضوعات بدون بیان احکام آنها، انزوای فقه در مباحث علمی و عملی در حوزه مسائل اجتماعی را در پی دارد.

موضوعات جدید و تولید علم

نکته دیگر آنکه ورود جدی به موضوعات جدید در علمی که متکفل احکام مکلفین است، علاوه بر آنکه امری اجتناب ناپذیر است، و مضاف بر آنکه موجب توسعه پژوهش‌های فقه‌محور می‌شود، موجب تولید علم در بستر فقه رائج می‌شود؛ تولید علم صرفاً به معنای تدوین علم جدیدی در عرض یا طول  دانشی خاص نیست بلکه توسعه‌بخشی به در متن یک علم که کشف از زوایای موضوعی خاص می‌کند و مسیر را برای موضوعات مرتبط دیگر باز می‌کند نیز در راستای تولید علم، تعریف می‌شود که البته این اتفاق در ادوار علم فقه به عنوان پایه توسعه مسائل فقه، همواره وجود داشته است؛ نتیجه آنکه برای  هیچ علمی نمی‌توان محدویتی به لحاظ اغراض تدوین و مأموریت آن علم در توسعه مباحث، تصور کرد و همین امر موجب سیر صعودی در دو جنبه کمی و کیفی، در دانش فقه بوده است و این توسعه‌یافتگی علم فقه زمانی نمایان‌تر می‌شود که به سرمایه‌های درونی علم فقه مانند اصول و قواعد محکم، که توانایی شناخت موضوعات و استخراج احکام را دارند با نگاه کارآمدی توسعه و تولید علم به آنها نگاه شود.

فراوانی و‌ پیچیدگی غیرقابل انگار موضوعات

شاید بتوان در تقسیم موضوعات در علم فقه، تقسیم دیگری نیز تصور کرد یعنی موضوعاتی که شناخت آنها بواسطه قواعد یا رجوع به عرف برای مجتهد امری سهل باشد و موضوعاتی که شناخت

 و ارتباط با آنها علم فقه از پبچیدگی بیشتری برخوردار باشند، این نکته در زمان کنونی بیشتر معطوف به موضوعات نو که فهم از آنها علاوه بر مشکل بودن، نیازمند نگاه و برداشت‌های اجتهادی می‌باشد تا زمینه استنباط احکام و تعلق آنها به اینگونه موضوعات، مهیا شود؛ اهمیت توجه به این دسته از موضوعات منحصر به شناخت آنها نمی‌شود بلکه فراوانی موضوعاتی از این دست، نیازمند تمهیداتی دیگر به لحاظ «روشمند کردن نوین موضوع‌شناسی» و «توسعه و تخصصی شدن مراکز موضوع‌شناسی» می‌باشد.

این بخش را با کلامی از رهبر معظم انقلاب اسلامی در همین رابطه، به پایان می‌رسانیم، ایشان می‌فرمایند:

«ای بسا موضوعاتی که در فقه مطرح گشته و حکم آن واضح است، ولی امروزه چنان تحول و تطوری یافته که به آسانی نمی‏‌توان حکم را از آنچه در گذشته گفته شده است دانست، در چنین مواردی است که فقهای عصر، باید روشن بینی و احاطه علمی و پایبندی به روش فقاهت از یکسو، و آزاداندیشی و شجاعت علمی از سویی دیگر، مفاهیم جدیدی را در فقه، کشف کرده و احکام تازه‏ای را با استناد به کتاب و سنت عرضه کنند.  پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به مجله فقه اهل بیت در تاریخ 13/11/72»

دیدگاهتان را بنویسید