مناط

فقه نماز در نگاه امام محمد غزالی

امام محمد غزالی، نماز را نه تنها فریضه‌ای ظاهری، بلکه پلی میان عبد و معبود می‌دانست. او در احیاء علوم الدین می‌نویسد که نماز، جامع همه‌ی عبادات است؛ زیرا در آن، ذکرِ زبان، خضوعِ بدن، و حضورِ قلب در یکجا جمع می‌شود. غزالی می‌گوید: فقیهان به ظاهر نماز پرداخته‌اند؛ به طهارت، رکوع، سجود و قرائت. اما حقیقت نماز، در باطن آن است: حضور قلب، خشوع و قصد قربت. به تعبیر او، هر که نماز گزارد و دلش در بازار و اندیشه‌اش در دنیا باشد، چون کسی است که بدنش در محراب است و دلش در گمراهی. در فقه نماز، نیت شرط آغاز است و خشوع شرط بقا. هر رکوعی بی‌خضوع، و هر سجده‌ای بی‌محبت، تنها تقلید حرکت فرشتگان است، نه همراهی با آنان. امام غزالی می‌فرماید: «چون بنده در نماز به تکبیر گوید، باید دنیا را پشت سر گذارد؛ که “الله اکبر” یعنی خدا بزرگ‌تر از آن است که دل

ادامه

احکام خمس و فلسفه آن در زندگی مسلمان

خمس یکی از واجبات مالی در فقه اسلامی است که اهمیت ویژه‌ای در تنظیم عدالت اقتصادی و پاکی مال انسان دارد. واژه‌ی «خمس» در لغت به معنی «یک‌پنجم» است و در اصطلاح فقهی، به پرداخت یک‌پنجم از سود سالانه یا برخی درآمدها به امام یا نایب او (در زمان غیبت، مرجع تقلید) گفته می‌شود. فلسفه‌ی خمس، هم‌زمان اقتصادی، عبادی و اخلاقی است؛ زیرا هم جامعه را از فقر می‌رهاند و هم روح انسان را از دلبستگی افراطی به مال پاک می‌سازد. بر اساس فقه شیعه، موارد وجوب خمس تنها به سود سالانه محدود نمی‌شود. خمس در هفت مورد واجب است:۱. منفعت کسب و تجارت،۲. غنیمت‌های جنگی،۳. گنج و دفینه،۴. معادن،۵. جواهراتی که با غواصی از دریا به‌دست می‌آید،۶. مالی که با مخلوط شدن به حرام، حلال و حرامش از هم تمیز داده نمی‌شود،۷. زمینی که کافر ذمّی از مسلمان می‌خرد. اما بیشترین مصداقی که در زندگی روزمره مردم مطرح است،

ادامه

درنگ در فقه ابن عربی

فقه در اندیشه‌ی ابن عربی جایگاهی ژرف‌تر و گسترده‌تر از فهم معمول فقیهان دارد. او فقه را نه صرفاً علمی برای استخراج احکام از قرآن و سنت، بلکه نوعی معرفت وجودی می‌داند؛ دانشی که در آن، انسان به فهم رابطه‌ی خویش با خدا، جهان و دیگر انسان‌ها می‌رسد. به همین دلیل، فقه نزد ابن عربی دو ساحت دارد: فقه ظاهر و فقه باطن. فقه ظاهر همان دانشی است که فقیهان در مدارس دینی از آن سخن می‌گویند؛ دانشی که به افعال مکلفان، حلال و حرام، واجب و مباح می‌پردازد. اما فقه باطن، به گفته‌ی ابن عربی، علمِ دل است؛ فهم اسرار احکام و حکمت‌های نهفته در پسِ فرمان‌های الهی. در این مرتبه، هدف فقه نه تنظیم رفتار بیرونی، بلکه تربیت روح و شناخت حق در همه‌ی اشیاء است. ابن عربی بر این باور است که هر حکم شرعی، جلوه‌ای از یک حقیقت الهی است. نماز، روزه، زکات یا حج، برای

ادامه